سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابوذر پاکنهاد

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شعر

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو ------ واندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن ------ وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

رو سینه را چون سینه ها هفت آب شو از کینه ها ------ وانگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی ------ گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو

آن  گوشواره شاهدان هم صحبت عارض شده ------ آن گوش و عارض بایدت دردانه شو دردانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما ------ فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی ------ چون قدر مرا ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

اندیشه ات جایی رود وانگه تو را آنجا کشد ------ ز اندیشه بگذر چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

قفلی بُود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما ------ مفتاح شو مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را ------ کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

گوید سلیمان مر ترا بشنو لسان الطیر را ------ دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو رو لانه شو

گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه ------ ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو 

تا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیذق کم تکی ------ تاکی چو فرزین کژ روی فرزانه شو فرزانه شو 

شکرانه دادی عشق را از تحفه ها و مالها ------ هل مال را خود را بده شکرانه شو شکرانه شو

یک مدتی ارکان بدی یک مدتی حیوان بدی ------ یک مدتی چون جان شدی جانانه شو جانانه شو

ای ناطقه بربام ما و در تاکی روی در خانه پر ------ نطق زبان ترک کن بی چانه شو بی چانه شو

غزل از مولانا جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی (غزلیات شمس)

درود و هزاران درود بر روان پاک و بلندش


خلقت انسان از زبان دکتر شریعتی

22799 خلقت انسان
-------------------------------------------------
رودها در قلب دریاها پنهان میشدند و نسیم ها پیام عشق به هر سو می پراکندند ,و پرندگان در سراسر زمین ناله ی شوق بر میداشتند و جانوران,هر نیمه,با نیمه ی خویش در زمین می خرامیدندو یاس ها عطر خوش دوست داشتن را در فضا می افشاندند و اما ...خدا همچنان تنها ماند و مجهول,و در ابدیت عظیم و بی پایان ملکوتش بی کس! و در آفرینش پهناورش بیگانه.می جست و نمی یافت.

آفریده هایش او را نمیتوانستند دید ,نمیتوانستند فهمید,می پرستیدندش,اما نمیشناختندش و خدا چشم براه (آشنا)بود.

پیکر تراش هنرمند و بزرگی که در میان انبوه مجسمه های گونه گونه اش غریب مانده است,در جمعیت چهره های سنگ و سرد تنها نفس می کشید.کسی (نمیخواست),کسی (نمی دید),کسی(عصیان نمیکرد),کسی عشق نمی ورزید,کسی نیازمند نبود,کسی درد نداشت...و.....وخداوند خدا ,برای حرفهایش مخاطبی نیافت!هیچکس او را نمیشناخت,هیچکس با او (انس )نمیتوانست بست..........................(انسان)را آفرید!و این نخستین بهار خلقت بود.

ضرب المثل های فارسانی

المثل فارسانی :

1- ایرم هونه هالوم سی دل دالوم. ir-om hune hâlum si del-e dâlum یعنی : می روم خانهْ دایی به خاطر(دیدن) مادر بزرگ. معادل شعر "خیالی بخارایی" : "...مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است".

2- ای نخوردیمه نون گندم دیدیمه دس مردم. ay naxordime nune gandom didime das mardom یعنی : اگر نان گندم نخورده ایم اما دست مردم دیده ایم. معادل اصطلاح عامیانهْ معروف که می گوید : "چندان ندید بدید هم نیستم".

3- عاریسمون ا بس خوو بی اوله پیکه هم درورد. ârisemun a bas xu bi eule pike ham dervordیعنی : عروسمان از بس که زیبا بود صورتش جوش هم درآورد.

4- خرم ایدم خر به خری، خم ایگردم در به دری. xarom-e idom xar be xeri xom igardom der be deri یعنی : خرم را به امانت به دست دیگری می سپارم در حالی که خودم در به در به دنبال خر می گردم.


شعر لری

تیر عشق

مو هزارتا تیر وَندوم وُر غزال

او یه تیر وَند از قضا زی مَنه خال

تیر عشقس وُر مِنه قلبُم نِشِس

سنگ زیدو شیشه عمروم شکس

هی خشخار رَه ایروم جار ایزَنوم

لیوه وابیدم یه روزی هم خومه دار ایزنوم

هی گِریوستن ولا کار شو و روز مونه

خنده و قهقهه مَه گل زِ سر سوز مونه

همه دونِن که به حالوم دیه احوالی نی

ار دیه یار بیاهه به دلوم حالی نی

شو و روز دست به ایزد بکشوم

نکوشیم تا نفسی باز به یادِس بکشوم

----------------------------------------


زادگاه من

شهرستان فارسان به عنوان یکی از شهرستان های استان چهارمحال‌وبختیاری ونیز بخشی از پیکره پرجاذبه ایران زمین دارای ویژگی ها وقابلیت های با ارزش کم نظیر وگاهی منحصر به فرد وتوأم با جذابیت های تاریخی فرهنگی است. این شهرستان مهم ترین کانون شهری در قلمرو سردسیر عشایر هفت لنگ بختیاری است ودارای جاذبه های طبیعی کم نظیری چون: غارسراب بابا حیدر، غار آقا سید عیسی، پیر غار، چشمه دیمه که گواراترین آب جهان شناخته شده است، رودخانه بازفت، دشت لاله های واژگون، شکارگاه های متعدد و... است. منطقه فارسان عمدتاً ییلاق عشایر بختیاری ومرکز حکومت خوانین آل بویه بوده است، ازاین رو قلعه هایی به نشانه اقتدار وسلطه خوانین درمنطقه ساخته اند. ازجمله جاذبه های تاریخی شهرستان فارسان می توان به: قلعه سردار اسعد بختیاری، قلعه دهناش، قلعه اسعدیه چلیچه، چم قلعه، کتیبه پیر غار مشروطیت و... اشاره کرد. صنایع دستی شهرستان فارسان شامل: بافت گلیم، جاجیم، چوغا، کلاه نمدی، نمد ونظایر آن همراه با ویژگی خاص خود می تواند در بازارهای محلی وجهانگردی عرضه شود ورونق پیدا کند. یکی از دیدنی های توجه برانگیز منطقه فارسان، کوچ طوایفی از ایل بختیاری است. تماشای کوچ عشایر ونقل وانتقال کلیه مایملک یک خانواده توسط چهارپایان، چرای گوسفندان وبز در دشت های سرسبز، صدای نی چوپانان، مراسم سئار وتیر اندازی، رقص دسته جمعی، مراسم ترکه بازی، بازی های محلی وقصه های محلی حال وهوای خاصی را برای هر تازه واردی برجای خواهند گذاشت.